کد خبر: ۵۸۶۲
۱۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۰

از ارغوان تا گلیم بافی

سبد‌های ارغوانی در شهر هم کارایی خاص خودش را داشت و بیشتر وسیله‌ای کمک دست آشپز‌ها بود.

صنایع‌دستی مختلفی در مناطق کم‌برخوردار وجود دارد که بعضی از آن‌ها فعال و بعضی دیگر نفس‌های آخر را می‌کشند. این هنر‌ها معمولاً در پی مهاجرت افراد از شهرستان‌ها و روستا‌های اطراف به حاشیه شهر پدید آمده است.

در این میان به محله سیس‌آباد که در حاشیه‌ای‌ترین نقاط شهر مشهد در محدوده منطقه ۳ است رفتیم و با دو هنرمند رشته‌های ارغوان‌بافی و  فرش و گلیم‌بافی آشنا شدیم. هرکدام از این هنر‌ها بازار خاص خود و مقتضیات خاصی داشتند.

یکی از این هنرمندان به شدت خواهان حکم‌های رسمی بود و دیگری می‌گفت من بازار خودم را دارم و نه نیازی به سرمایه‌گذاری و نه بازاریابی خاصی دارم. آشنایی با این هنر‌ها و هنرمندان، توضیحی کوتاه درباره روال کارشان از صفر تا صد و نکات حاشیه‌ای در هر بخش ازجمله عنوان‌هایی است که از هنرمندان پرسیدیم. 

 

ارغوان‌بافی؛ هنری از جنس طبیعت

تا چند دهه پیش تصویر مشترک همه روستاها، زنانی با لباس‌های رنگارنگ بودند که با سبد از مزرعه و بازار برمی‌گشتند. همچنین در حافظه تاریخی ما، مردانی زنبیل به پشت را می‌توانیم به خاطر بیاوریم که میوه و سبزی‌ها را به خانه می‌برند. هنوز هم در پاره‌ای از نقاط ماجرا به همان زیبایی ادامه دارد. ‏

در آن روزگاران معمولاً سبد مصرف زینتی نداشت بلکه ابزار زندگی و کار روزمره بود. روستائیان، متناسب نیاز‌های مختلف خود ازجمله جایی برای نگهداری نان یا ظرفی ویژه شستن سبزی و میوه و برنج از هنر سبدبافی بهره می‌بردند. نکته مهم این بود که سبد بسته به اینکه از ساقه کدام گیاه یا شاخه کدام درخت بود کارایی‌های متفاوتی داشت.

سبد‌های ارغوانی در شهر هم کارایی خاص خودش را داشت و بیشتر وسیله‌ای کمک دست آشپز‌ها بود و به‌احتمال زیاد نمونه‌هایی از این سبد‌ها در خانه نسل‌های قبلی همه ما وجود داشته است.

 

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

«ارغوان» نام درختچه‌ای است که بیشتر از ۱۲ متر قد نمی‌کشد. به‌راحتی با ناملایمات آب و هوایی می‌سازد و گرما و خشکی را تحمل می‌کند بی‌آنکه خم بر ابرو بیاورد و ذره‌ای از زیبایی‌هایش کم کند.  اردیبهشت که می‌شود لباسی از گل‌های صورتی‌رنگش بر تن می‌کند و به‌راستی که خیلی تماشایی می‌شود. با سبز شدن برگ‌های قلبی شکلش به آن لقب درخت عشق را داده‌اند.

ارغوان‌بافی رشته‌ای شامل بافتن سازه‌های مختلف ازجمله سبد‌های چوبی است. هرچند محدوده این رشته فراگیری بیشتری از سبد و آبکش دارد و این روز‌ها در مناطقی مانند شهر گردشگری طرقبه شاهد ویلا‌هایی هستیم که دارای آلاچیق‌ها یا ورودی‌هایی از جنس ارغوان هستند.

 

ارغوان بافی امروزی می‌شود

علی ملایی، هنرمند- صنعتگری است که به ارغوان‌بافی در محله سیس‌آباد مشغول است. او با اشاره به سابقه این رشته می‌گوید: با آمدن صنایع چوب و الیاف و ابزار ارزان پلاستیکی گرچه مصرف سبد طبیعی در روستا کمتر شده، اما سبد به‌عنوان یک شی زینتی، پا به شهر گذاشته و جای خود را باز کرده است. ‏

هرچند امروزه بسیاری هنوز سبد را برای استفاده به‌عنوان آبکش برنج، زنبیل، جای سیب‌زمینی و پیاز، جای نان، سبد میوه استفاده می‌کنند. واقعیت این است که ظروف پلاستیکی با حوزه غذا چندان سازگاری ندارد و پژوهش‌های مختلف دائم هشدار می‌دهد که بهتر است از مواد غیر از پلاستیک برای نگهداری یا فراوری مواد خوراکی استفاده کرد. پاسخ فرهنگ کهن ایرانی به این نیاز، ارغوان بوده است.

ملایی درباره وضعیت فعلی این هنر می‌گوید: سبد، اما جایگاهی نو در شهر‌ها پیدا کرده است و امروزه در سوغات فروشی‌ها و فروشگاه‌های صنایع دستی کشور به‌ویژه در شهر‌هایی که گردشگر بیشتری دارند عرضه می‌شود. ‏امروزه که صنعت گردشگری به فروش صنایع‌دستی رونق بخشیده، ارغوان‌بافی دیگر به شکل یک حرفه درآمده است.

 

میوه‌های تابستانی با سبد‌های ارغوانی

در سال‌های اخیر که میل عمومی به استفاده از محصولات ارگانیک افزایش پیدا کرده است بعضی خانواده‌ها به فکر افتاده‌اند بخشی از میوه‌هایی که در فصل تابستان خریداری می‌کنند و کیفیت کمتری دارد، خشک کرده و در فصل پاییز و زمستان که دسترسی به آن‌ها گران یا ناممکن است از خشک شده این میوه‌جات استفاده کنند.

ملایی در این بخش می‌گوید: البته می‌توان از سبد‌های پلاستیکی هم بهره برد، اما نکته این است که میوه خشک شده با سبد‌های پلاستیکی بدرنگ می‌شود و به‌صورت کامل هم خشک نمی‌شود چراکه از بخش زیری میوه‌ها، هوا جریان ندارد، اما سبد‌های ارغوانی محصولی بهتر برای شما به بار می‌آورند و بعد از مدتی در اثر آفتاب از بین نمی‌روند.

 

از ارغوان تا گلیم بافی

 

از شاخه تا سبد!

او می‌افزاید: «تن‌ها ماده اولیه سبدبافی، شاخه‌ها و ترکه‌های درختان ارغوان است. شاخه‌های ارغوان گاهی از خارج از استان (اطراف اصفهان) تأمین می‌شود و زمانی از اطراف طرقبه و ترقدر، کلاته آهن، مایان، نغندر، جاغرق و دره ارغوان تهیه می‌کنیم.»

نکته اینکه زمان بریدن چوب‌های ارغوان از حدود مهرماه تا اوایل اسفندماه است و باید در این محدوده زمانی همه نیاز‌های سالمان را فراهم کنیم. درخت ارغوان، درختی زینتی و زیباست و به‌صورت خودرو در اطراف مشهد رشد می‌کند.

احتمالاً نام «دره ارغوان» را شنیده‌اید. معمولاً در فصل‌های بهار و تابستان این دره پذیرای گروه‌های مختلفی است که برای گلگشت به دنبال فراغتی از شهر و هیاهویش می‌گردند. هنرمند ارغوان باف محله ما اصالتاً از اهالی روستای مایان است و می‌گوید: من این کار را از پدرم آموختم و او ارغوان‌باف بود و این هنر را از کودکی فراگرفته‌ام و امروزه سنگینی چرخ زندگی‌ام بر دوش این هنر است.

در این روستا ارغوان‌بافی رایج است. او در تشریح مراحل مختلف کار می‌گوید: پس از تهیه چوب‌های ارغوان، چوب‌ها را پاک و به دو قسمت چوب‌های درجه یک و درجه دو تقسیم می‌شود و ضایعات آن را دور می‌ریزیم.

چوب‌ها را پاک می‌کنیم و گره‌های اضافی را می‌بریم. در این مرحله چوب آماده بافتن است و مرحله اصلی کار آغاز می‌شود. در بخش بافتن از ابزار‌های مختلفی مانند میله سنگ و قیچی استفاده می‌کنیم.

گاهی بعضی از سازهایمان به طراحی اولیه و موادی مانند مفتول و نئوپان نیاز دارد. نکته اینکه این شاخه‌ها هیچ‌گاه نباید خشک شوند و ما همیشه آن‌ها را خیس نگه می‌داریم تا مناسب کار ارغوان‌بافی باقی بمانند.

 

سازه‌های ارغوانی از کوچک تا بزرگ

ملایی ادامه می‌دهد: برحسب نیاز‌های مختلف کاری، انواع سبد‌های چوبی از شاخه‌های ارغوان بافته می‌شود. چندین نوع سبد آبکشی در اندازه‌های کوچک، متوسط و بزرگ ویژه آشپزخانه‌های بزرگ، سبد‌های میوه (نقلی، متوسط و بزرگ)، سبد‌های کرایچه‌ای و سازه‌های آلاچیقی ازجمله سازه‌های مختلفی است که از سوی ارغوان‌بافان تهیه می‌شود.

در این میان برحسب سفارش سازه‌های جدید هم تولید می‌کنند که بیشتر جنبه تزیینی و هنری دارد. در گذشته از ارغوان‌بافی بیشتر برای تولید سبد صحرا استفاده می‌شد، اما امروزه افزون بر تولید سبد، با توجه به ذائقه مشتریان جاشکلاتی، سبد میوه، جای نان، جای آجیل هم تولید می‌کنیم و همین تنوع بخشیدن به محصولات تولیدی باعث گسترش بازار و افزایش فروش شده است.

 

ای‌کاش ارغوان‌باف نبودم!

مرد ارغوان‌باف درباره سختی‌های این کار می‌گوید: معمولاً سود اصلی مثل همه محصولات رشته‌های صنایع‌دستی سهم فروشنده‌ها می‌شود. این کار هزینه‌بر است و باید سرمایه اولیه‌ای داشته و مبالغ زیادی به چوب‌بر‌ها داد.

این کار ظرایف زیادی دارد که در هنگام کار مطرح می‌شود. برای همین عموماً نمی‌توان انتظار داشت بتوان از شاگرد در این بخش استفاده کرد. کار ارغوان‌بافی اگر قرار باشد در تمام فصل‌ها انجام شود باید سرمایه‌ای برای خرید چوب در حجم زیاد کنار گذاشت که این فشار زیادی به بافنده ارغوان می‌آورد.

بحث بازاریابی هم مطرح است و باید دائماً در پی بازار‌های نو بود تا بتوان با وضعیت شکننده بازار که این سال‌ها ضعیف‌تر هم شده کنار آمد. من با اینکه تمرکزم بر همین رشته ارغوان‌بافی است، اما درآمد چندانی ندارم و مجبورم در کنار این کار فعالیت‌های دیگری داشته باشم تا چرخ اقتصادی خانواده‌ام بگردد و پاسخگوی هزینه‌هایم باشم.

 

حرف آخر

علی ملایی در پایان گفت‌وگویش می‌گوید: ما به وام‌های دولتی نیاز داریم تا بتوانیم این هنر قدیمی را زنده نگه داریم. همچنین اگر بخواهیم در وضعیت امروز بازار سر پا بمانیم باید به فکر بازار مجازی باشیم و سازه‌های ارغوانی را در اینترنت ارائه بکنیم. این کار را تا به حال آغاز نکردم، اما تصورم این است که فضای مجازی می‌تواند زمینه‌ای خوب برای معرفی و فروش ارغوان باشد.

 

گلیم و قالی‌بافی

«خدیجه ساده»، مادری مهربان و مسن است که همه سال‌های عمرش با انواع کار‌هایی که در حوزه بافتن باشد گره خورده است. او گلیم‌بافی و قالی‌بافی را نه هنری ویژه که از برنامه‌های روزمره‌اش یاد می‌کند و می‌گوید در آن سال‌ها اگر دختری در روستای ما این کار‌ها را نیاموخته بود به چشم دختری سربار به او نگاه می‌کردند. نگاه ما به گلیم‌بافی و قالی‌بافی نه هنری انتزاعی بلکه بخشی از زندگی روزمره است.


از سد کارده آمده‌ام

او اصالتاً از روستایی به نام «بلغور» در حوالی سد کارده است و می‌گوید: ۱۰ سالی است که به این منطقه آمده‌ام و سیس آبادی شده‌ام. او درباره آشنایی‌اش با این دو رشته هنری می‌گوید: از بچگی با این هنر‌ها و مهارت‌های آن آشنا شدم. تا به امروزم هم پشتکار داشته‌ام و تا توانسته‌ام طرح‌های ابداعی خلق کرده‌ام و این کار را جلوتر برده‌ام.


مدیون مادربزرگ و خاله‌هایم هستم

«ساده» می‌گوید: سه‌ساله بودم که مادرم به سفر آخرت رفت و من را تنها گذاشت. هرچه دارم از راهنمایی مادربزرگم و همت خاله‌هایم بوده است. به یاد دارم پس از فوت مادرم مقداری زیادی نخ مانده بود که آن مرحومه می‌خواست با آن‌ها پلاس ببافد. اگر از آن‌ها استفاده نمی‌شد به‌اصطلاح نخ‌ها «کُخ زده» می‌شد و باید همه‌اش را دور می‌ریختیم.

مادربزرگم به من گفت: تو مادر نداری و باید بیشتر از هر دختری به فکر خودت باشی. روزی نیاد که مادر شوهر و خواهرشوهرت بگویند تو کاربلد نیستی! برو به خانه خاله‌هایت و به دستشان نگاه کن و قالی‌بافی و گلیم‌بافی یاد بگیر که ذخیره فردایت باشد.

او ادامه می‌دهد: واضح است که من در آن سال‌های کودکی معنای حرف مادربزرگم را نمی‌فهمیدم و به‌عنوان بازی هم که شده همراه با خاله‌هایم کار‌های هنری،  چون قالی‌بافی، گلیم‌بافی، برت بافی و چادر سیاه بافی می‌کردم. از آن‌ها این هنر‌ها را آموختم. حالا که فکر می‌کنم خود را مدیون آینده‌بینی و محبتشان به خودم می‌دانم. خدا رفتگان همه را بیامرزد.

 

از صفر تا صد کار را انجام می‌دهم!

قالی و گلیم‌بافی مراحل مختلفی دارد و از تهیه نخ‌های رنگ شده و برپا کردن قالی و تهیه طرح شروع می‌شود و بعد از مراحلی چندگانه به پایان می‌رسد. «ساده» در این زمینه گفت: من همه کار‌های لازم در این رشته را خودم انجام می‌دهم.

لااقل تا جایی که ممکن است حتی مواد خام را خودم تهیه می‌کنم. از گوسفنددار‌ها در اردیبهشت‌ماه پشم می‌خرم و خودم با دوک پشم‌ها را می‌ریسم. گاهی رنگ‌های طبیعی را خودم تهیه می‌کنم و با آن‌ها نخ‌ها رنگ می‌کنم و مواد خام گلیم‌بافی و فرش‌بافی را تهیه می‌کنم.

 

جهیزیه‌های از جنس هنر

او به رسم‌های دیرینه‌ای که در روستایشان هنوز هم تااندازه‌ای برقرار است اشاره می‌کند و می‌گوید: دختر‌های قلعه باید فرش خانه‌شان را خودشان ببافند. همچنین باید چند پلاس هم ببافند. همچنین اگر طول مدت عقد دختر طولانی شود انتظار می‌رود که از باقی‌مانده نخ‌هایی که دارد خورجین و پشتی هم ببافد.

 

از ارغوان تا گلیم بافی

 

تمرکزم بر گلیم‌بافی است

«ساده» که خود سال‌ها پیش فرش‌ها و پلاس‌های خانه‌اش را بافته است این روز‌ها به‌صورت متمرکز در بخش گلیم‌بافی کار می‌کند و کمک‌خرج خانه است. او می‌گوید: از ساعات نبود همسرم استفاده می‌کنم و گلیم‌بافی می‌کنم.

این زن هنرمند توضیح می‌دهد: انواع گلیم‌ها را می‌بافم و ابعادشان معمولاً ۸۰ در ۱۲۰ سانتی‌متر یا ۱ در ۱/۲۰ متر یا ۶۰ در ۹۰ سانتی‌متر یا ۴۰ در ۶۰ سانتی‌متر است. تقریباً هر مدلی که بازار کشش داشته باشد و تاجر به من سفارش بدهد می‌بافم و نه نمی‌گویم.

 

فرش و گلیم برکت دارد

خانم گلیم‌باف از برکت دار بودن پولی که به دست می‌آورد می‌گوید: من از ثمره مالی کارم راضی هستم و حس می‌کنم پولم برکت دارد. مقداری که به دست می‌آورم هم به این برمی‌گردد که در ماه چقدر دل به کار بدهم. حداقلش این هست که دستم جلوی کسی دراز نباشد و هرچه لازم داشته باشم با پول خودم تهیه کنم.

این حالت به آدم در خانواده و محله احترامی بالا می‌دهد که ارزشش بی‌نهایت است.
او خمس هنرش را هم می‌پردازد و می‌گوید: اگر چیزی یاد دارم باید به بقیه هم بیاموزم. فکر می‌کنم این‌گونه خمس هنرم را پرداخته‌ام. تا به حال چندین نفر به من از مراجعه کرده و خواسته‌اند که کارم را یادم بگیرند و من هم دریغ نکردم. سال قبل بود که دختری جوان از آشناهایمان آمد و گفت دوست دارد قالی‌بافی و گلیم بافی را بیاموزد.

من هم ظرف یک هفته صبح تا ظهر به او بافتن دم دری که شروع این کار است را آموختم و الان خبر دارم که او برای خودش کار می‌کند و بافنده خوبی شده و من هم از این بابت خوش‌حالم.

 

هزاران نکته ناگفته در این کار است

هر کدام از این دو رشته مشابهت‌ها و تفاوت‌هایی با هم دارد. بانوی هنرمند در این‌باره می‌گوید: هر کاری چم‌وخم خودش را دارد. گلیم‌بافی و قالی‌بافی هر دو با بافتن نخ‌های رنگی ارتباط دارد، اما تفاوت‌هایی هم با هم دارد که باید در حین کار آموخت.

از نوع گره زدنم تا ابعاد کار و طرح‌هایی که می‌بافیم در دو رشته تفاوت‌هایی وجود دارد. در بخش قالی‌بافی هم ظرافت‌های مخصوص به خود را شاهد هستیم. آن‌قدر در این کار نکته ریز وجود دارد که عمری باید با حوصله ادامه داد تا استاد کامل شد.

جالب اینجاست که دختران نوجوان روستایی با سن کم و جثه‌های ضعیفشان بعضاً قالی‌ها و گلیم‌هایی می‌بافند که فروشندگان خارجی این محصولات انگشت به دهان می‌مانند! هنر در خون بچه‌های روستا موج می‌زند.

او به یکی از تفاوت‌های گلیم‌بافی و قالی‌بافی اشاره می‌کند و می‌گوید: معمولاً قالی‌ها شکل و شمایلی از پیش طراحی شده دارند و در بازار هم قالی‌ها را با طرح‌هایی که مشهور است نام‌گذاری می‌کنند. معمولاً قالی‌باف چندان خلاقیتی نمی‌تواند اعمال کند و همان طرح‌های قدیمی را ادامه می‌دهد، اما در بخش گلیم‌بافی، هنرمند آزادانه‌تر عمل می‌کند.

من معمولاً هر گلیمی که بافتم بابت طرحش از ذهن و فکرم کمک گرفتم و از روی نمونه‌های قبلی تکرار نداشته‌ام. به نحوی گلیم‌بافی را بیشتر از قالی‌بافی، کاری هنرمندانه می‌دانم چراکه با خلاقیت خود هنرمند ارتباط قوی‌تری برقرار می‌کند.

 

قیمت بازار

بانوی هنرمند به آخرین خان قالی و گلیم‌بافی اشاره می‌کند و می‌گوید: در پایان کار با تاجری تماس می‌گیرم و او به خانه‌ام می‌آید و بافته‌ام را می‌بیند و قیمت‌گذاری می‌کند. بر اساس آنچه شنیده‌ام چند برابر قیمتی که به من می‌دهد برای او سود دارد.

البته هیچ‌وقت به مغازه او نرفته‌ام و خبر درستی ندارم. راستش را بخواهید نشانی درستی ندارم، اما تصمیم دارم روزی بروم و بفهمم که قیمت نهایی هنرم در بازار چقدر است! او به‌عنوان نمونه از گلیم ۸۰ در ۱/۲۰ اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: معمولاً در این سایز سفارش دارم. برای این ابعاد حدود ۳۰۰ هزار تومان دریافت می‌کنم. شما خبر دارید قیمت نهایی چقدر است؟

 

حرف نهایی

او در پایان می‌گوید: اگر سرمایه‌ای داشته باشم و بتوانم سرمایه‌گذاری کنم و نیاز نباشد که ماحصل زحمتم را به دیگری بدهم و بتوانم خودم مستقیم به دست مصرف‌کننده نهایی برسانم مطمئناً عایدی بیشتری خواهم داشت. البته من اهل قناعتم، اما اگر قرار باشد هنر گلیم‌بافی و قالی‌بافی برپا باشد باید فکری برای این تاجران که در حقیقت دلال هستند انجام شود.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44